نقش مهرورزی در پیشرفت وتعالی جامعه. - پرسش مهر 16
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرسش مهر 16
منوی اصلی
مطالب پیشین
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان

ویرایش
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 21
  • بازدید دیروز : 9
  • کل بازدید : 293351
  • تعداد کل یاد داشت ها : 52
  • آخرین بازدید : 103/1/10    ساعت : 6:42 ع
ارسال شده در چهارشنبه 86/12/1 ساعت 6:40 ع توسط اسماعیل آرمیون

نقش مهرورزی در پیشرفت

وتعالی جامعه

پس از حمد و سپاس خداوند یکتا،که مظهر مهر وعطوفت و آموزگار مهربانی و مهرورزی است، باید اذعان نماییم که تمام مخلوقات،تمام موجودات وتمام هستی،ساخته وپرداخته خداوند هستی بخش است.

نقش مهرورزی در پیشرفت

 وتعالی جامعه

 

 پس از حمد و سپاس خداوند یکتا،که مظهر مهر وعطوفت و آموزگار مهربانی و مهرورزی است، باید اذعان نماییم که تمام

  مخلوقات،تمام موجودات وتمام هستی،ساخته وپرداخته خداوند هستی بخش است. 

در میان تمام اینها،خداوند انسان را برگزیده و به عظمت یاد کرده و بر موجودات دیگر استیلا داده،چرا که تنها موجودی است که خداوند روح خودش را در او دمیده است. انسان کمال یافته وانسان با بصیرت و تقوی،خلیفه خداوند وجانشین خداوند در روی زمین است،راه کمال هم برای بشر بسته نیست،هر انسان در میان دو بی نهایت(بی نهایت پستی و بی نهایت فرزانگی)مختار است،و حتی می تواند ره صد ساله را یک شبه طی نماید.

پس انسان با این خصو صیات ،مورد لطف و عنایت خداوند است،خداوند تمام آفریده های خود را دوست دارد،همانطور که در حدیث قدسی می فرماید: ("من بنده ام را چنان دوست می دارم که گویی همان یک بنده را دارم") از سویی دیگر،  جا معه و اجتماع ،حرکت های اجتماعی و جمعی،راههای پیش بینی نشده ای را در پیش پای تک تک افراد بشر می گذارد،یعنی هر حرکت و تحولی ،یک جهت گیری جدید و موضع گیری و تغییر در شیوه حرکت را برای شخصدر پی دارد. به زبان دیگر،پیش آمد های اجتماعی یک امتحان برای افراد جامعه محسوب می شود، تا آنها در بوته آزمایشی دیگر بر سر دو راهی قرار نگیرند.........

 حال حرکت های اجتماعی خوب یعنی پیش آمد های خوب، مو قعیت های خوب را برای بشر از لحاظ رشد معرفتی و  

کسب مقامات عالیه در پی دارد و پیش آمد های اجتماعی بد ،فتنه ای برای تک تک افراد محسوب می شود.

 پس اگر قبول کنیم که جامعه بر سعادت وشقاوت افرادش تاثیر انکار نا پذیر دارد،این مطلب را پذیرفته ایم که  بشر در ظرف اجتماع به کمال می رسد ،اجتماع خوب افراد بیشتری را به مقصد و مقصود عالی می رساند.و اجتماع بد،راه را دشوار تر می کند و در صد کمال یافتگان کاهش می یابد.

 پس تلاش دانشمندان و فلاسفه برای اصلاح جامعه و تلاش رهبران دینی برای هدایت جامعه ،به این دلیل است که ،درصد افراد کما ل یافته افزایش یابد و محیط برای رشد فضایل انسانی و کمالات نهادینه شده در فطرت بشری به منصه ظهور برسد،

 اگر مثالی در این رابطه داشته باشیم،امکان رشد یک نهال بار آ ور در شوره زار و بیابان بدون آب وعلف تا حد صفر تنزل پیدا می کند ،ولی اگر همین خاک اصلاح شود و باران رحمت الهی بر آن ببارد ما شاهد میوه های آن نهال خواهیم بود.و یا یک انسان در یک شهر خوب و کمال یافته بهتر به رشد وتعالی خواهد رسید تا آنکه در شهری باشد که در انحطاط و گمراهی است، چرا که انسان تاثیر گذار و تاثیر پذیر است و تا شرایط امتحان پیش نیاید، هیچ کس قابل شناخت نیست.مثلا اگر جنگ تحمیلی اتفاق نمی افتاد ، در سال 1355چه کسی می توانست پیش بینی کند که "حسن باقری"نو جوان جانشین نیروی زمینی سپاه خواهد شد و یا حاج همت فرمانده بزرگترین لشکر سپاه اسلام خواهد بوداینکه کسی فکر کند من بدون اینکه ارتباطی به جامعه

 داشته باشم،تاثیری از دیگران بپذیرم،می توانم تمام استعدادهای خود را شکوفا کنم و به بهشت قرب الهی ملحق شوم ،امری نا ممکن به نظر می رسد ،چرا همانطور که گفتیم،خداوند چنان قرار داد که بسیاری از توانائی های بشری در کش و قوس اجتماع به کمال برسد.

بر می گردیم به سر مسئله اول مان،وآن اینکه برای پیشرفت خودمان باید خواستار پیشرفت جامعه و دیگران باشیم،و به تک تک افراد جامعه به چشم یک یار و یاورمان در راستای تعالی نگاه کنیم،و بدانیم که اگر آنها نبودند ما هم نبودیم.اگر چنین دیدگاهی در ما ایجاد شود همه افراد جامعه را دوست خواهیم داشت،به همه محبت خواهیم کرد،به همه آفریده های الهی عشق خواهیم ورزید.

 حال اگر همین بینش در تمام افراد جامعه ساری و جاری شود ،همه نسبت به همه خیرخواه و خیرجو باشند، در بین آنها بد بینی نباشد،غیبت نباشد،تهمت نباشد......

 این یک جامعه الهی و نمونه وآرزوی انبیا الهی و به عبارت امروزی مدینه فاضله خواهد بود.جامعه ای که رحمت الهی از زمین برآن خواهد جوشید  واز آسمان بر آن خواهد بارید. جامعه ای که در آن مهرورزی در رگ وریشه آن جریان دارد  ،هیچ انرژی تلف نخواهد شد ،و هیچ نیرویی در مقابل  نیروی دیگر خنثی نخواهد شد،نیروها در جهت های متقابل نخواهند بود ،که یا هم دیگر را از بین ببرند و یا اینکه خنثی نمایند،بلکه در یک سمت و یک جهت هدایت خواهند شد. چنین است که مهرورزی جامعه را از جهت الهی به تعالی خواهد رساندو در و مرجان های عظیم، علمای عظام، نوادر تاریخ را تحویل خواهد داد و از جهت پیشرفت فیزیکی در جهان نیز الگو ی جهان خواهد بود.

اما: از کجا باید شروع کرد؟

 محبت نتیجه دانش است،نتیجه معرفت است،نتیجه آموزش وتمرین است،انسان اگر بخواهد بهشت را می آفریند و اگر بخواهد جهنم را می سازد.یک انسان آگاه است که می داند خداوند دست ساخته های خود را دوست می دارد هر چند آنها خداوند را نشناسند،(مانند جریان نفرین حضرت نوح که اگر چه بعد از 40سال با به نهایت رسیدن طغیان قوم اجابت شد ولی باز هم شاید

 رضایت الهی در آن نبود،این برداشت  نویسنده از یک روایت است) پس هر کس خداوند را دوست دارد ،باید آفریده های او را

 دوست بدارد ،وبه آنها محبت نماید.

 

       از محبت خارها گل میشود 

         

       از محبت سرکه ها مل می شود.

        از محبت تلخها شیرین شود

               از محبت مس ها زریــن شود

       از محبت د‘ردهاصافی شود 

             از محبت دردها شــافی شود

       از محبت خارها گل می شود 

          وز محبت سرکه ها ‘مــل میشود

       از محبت حزن شادی می شود 

             وز محبت غول هــادی میشود

       از محبت نیش نوشی میشود  

              وز محبت شیر موشی میشود

       از محبت زنده مرده می شود

              وز محبت شــاه بنــده میشود

       این محبت هم نتیجه دانش است 

        کی گزافه بر چنین تختی نشست

 





مطلب بعدی : راهکارهایی جهت توسعه وپیشرفت ایران 1